موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
2
2008
07
22
استفاده از ساکارز، بعنوان یک محافظ اسمزی در افزایش مقاومت آزولا (Azolla filiculoides Lam.) به تنش شوری و گرما
1
8
FA
محمود
اصفیاء
امیر
قلاوند
حسین
حیدری شریف آباد
شعبانعلی
نظامی بلوچی
قربان
نورمحمدی
10.22092/isfj.2008.115258
<br /> <br /> <br /> <br /> تاثیر افزودن 75/2 تا 11 مول ساکارز در محیط کشت آزولا (Azolla filiculoides Lam.) بعنوان یک محافظ اسمزی، بر زمان دو برابر شدن آزولا، درصد بقاء و درصد شادابی، در شرایط تنش شوری (هدایت الکتریکی 7 تا 8/ 18 میلی زیمنس بر سانتیمتر) و تنش گرمای شدید (36/42 درجه سانتیگراد)، با شرایط محیطی بهینه (دمای 18/24 درجه سانتیگراد، هدایت الکتریکی 65/0 میلی زیمنس بر سانتیمتر و شدت نور 2100 لوکس) در قالب دو طرح آزمایشی بلوکهای کاملاً تصادفی با 4 تکرار، در اطاقک رشد، مورد بررسی قرار گرفت. در شرایط بهینه رشد (عدم وجود تنش گرما)، افزودن مقادیر مختلف ساکارز به محیط کشت هایی با شوری 65/0، 8/7 و 18 میلی زیمنس بر سانتیمتر، اختلاف معنی داری بر درصد شادابی (P>0.01) و درصد بقاء (P>0.05) آزولا نسبت به محیط کشت شاهد (فاقد ساکارز) ایجاد نکرد. در تنش گرمای شدید (36/42 درجه سانتیگراد) و تنش شوری متوسط (1/9 میلی زیمنس بر سانتیمتر)، افزودن 5/5 مول ساکارز به محیط کشت، باعث افزایش معنی دار درصد شادابی (P<0.01) و درصد بقاء (P<0.05) آزولا نسبت به محیط کشت شاهد (فاقد ساکارز) شد. در تنش گرمای شدید، افزودن 5/5 مول ساکارز به آب دریای خزر، باعث افزایش معنی دار سرعت رشد آزولا (کاهش زمان دو برابر شدن)، نسبت به شوری های کمتر شد .(P<0.05)
آزولا,تنش شوری,تنش گرما,ساکارز,محافظ اسمزی
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115258.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115258_6ed5333faa5bc3f4c2be8255a3e2b601.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
2
2008
07
22
بررسی جمعیت کفزیان و ارتباط آن با مواد آلی رسوبات بستر در ساحل شمالی خلیج گرگان (دریای خزر)
9
18
FA
رضا
اکرمی
غلامعلی
بندانی
banda_gh@yahoo.com
احمد
قرایی
agharaei551@gmail.com
جواد
میردار هریجانی
javadmirdar@gmail.com
رقیه
کرمی
10.22092/isfj.2008.115259
<br /> <br /> <br /> <br /> بررسی فراوانی و پراکنش بنتوزها طی سال 1383 بصورت فصلی در 30 ایستگاه در سه عمق 1، 2 و 3 متر در ساحل شمالی خلیج گرگان با مختصات تقریبی ״36 ′56 ˚59 تا ״40 ′50 ˚59 طول شرقی و ״43 ′53 ˚36 تا ״54 ′52 ˚36 عرض شمالی با استفاده از نمونه بردار Van Veen با سه تکرار انجام شد. در منطقه مورد مطالعه 10 خانواده از کفزیان شامل: Nereidae، Spionidae، Ampharitidae، Mytilidae، Dreissenidae، Cardidae، Neritidae، Pyrgulidae، Lithoglyphidae، Planorbidae و دو رده Amphipoda و Ostracoda جداسازی و شناسایی شدند که بیشترین میانگین فراوانی مربوط به رده Ostracoda با 02/32 درصد و کمترین آن مربوط به Amphipoda در تمامی اعماق نمونه برداری شده در طول سال بود. حداکثر تراکم در عمق 3 متری با 6205 عدد در مترمربع در فصل پاییز و حداقل تراکم در عمق 1 متری با 52 عدد در مترمربع در فصل زمستان ثبت گردید. به علاوه نوع بافت خاک و مقدار کل مواد آلی رسوبات نیز محاسبه گردید که در مجموع اعماق 2 و 3 متری در فصول تابستان و پاییز با 8/7 درصد بیشترین و عمق 1 متری در فصل زمستان با 5/2 درصد کمترین میزان مواد آلی رسوبات را به خود اختصاص دادند. بررسی تراکم بنتوزها با میزان مواد آلی موجود در رسوبات در اعماق مختلف مورد بررسی، همبستگی بالایی (98/0 – 92/0R2= ) را نشان دادند. آنالیز داده ها نشان داد که بین میزان مواد آلی موجود در رسوبات در فصل زمستان در اعماق مختلف با فصول دیگر سال اختلاف معنی داری وجود دارد (05/0>P). تراکم بنتوزها در فصول مختلف سال و در اعماق مختلف اختلاف معنی دار قابل توجهی را بین فصل زمستان با سایر فصول نشان داد (05/0>P).
بنتوز,رسوبات,خلیج گرگان,دریای خزر,ایران
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115259.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115259_e30df9da6e1ed0261fa2b9d33370f7fa.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
2
2008
07
22
بررسی تغذیه طبیعی تاسماهی ایرانی(Acipenser persicus) در سواحل جنوبی دریای خزر
19
26
FA
جاوید
ایمانپور نمین
صنم
حیدری
فاطمه
منصف راد
هاشم
جوشیده
10.22092/isfj.2008.115273
<br /> <br /> <br /> <br /> بررسی رژیم غذای طبیعی تاسماهی ایرانی بر روی دستگاه گوارش 52 عدد ماهی که بوسیله تور ترال از 85 ایستگاه در اعماق 2 تا 100 متری در فصول تابستان و زمستان 1385، در سواحل جنوبی دریای خزر در 3 استان گیلان، مازندران و گلستان صید شدند، انجام گردید. وزن متوسط نمونه ماهیان 1±8/332 گرم و طول کل آنها 1±7/37 سانتیمتر بود. در این مطالعه در محتویات دستگاه گوارش تاسماهی ایرانی تعداد 11 نوع ماده غذایی شامل گاو ماهیان (Gobiidae)، مایسیده (Mysidae)، گاماروس (Gammaridae)، نرئیس (Nereidae)، آمفارتیده (Amphartidae)، سودوکومائیده (Pseudocumidae)، شگ ماهیان (Clupeidae)، سوزن ماهیان (Syngnathidae)، اسکروبیکولاریده (Scrobicularidae)، حشرات (Insect) وکاردیده (Cardiidae) شناسایی گردید. بیشترین فراوانی در استانهای گیلان، گلستان و مازندران بترتیب مربوط به گاو ماهیان(Gobiidae) و آمفارتیده (Ampharetidae) بود. بیشترین تنوع غذایی در استان مازندران با 9 نوع ماده غذایی و کمترین تنوع غذایی در استان گلستان با 4 نوع ماده غذایی، مشاهده شد. اگرچه کرمهای پرتار (Nereidae)، بیشترین تراکم موجودات کفزی (49 درصد) را در سواحل جنوبی دریای خزر بخود اختصاص داده اند اما نرئیده از لحاظ اهمیت غذایی در رده دوم و سوم در رژیم غذایی تاسماهی ایرانی می باشند. مقایسه میانگین ضریب چاقی در 3 استان نشان داد که ماهیان در هر 3 استان، از نظر رشد در شرایط نسبتاً متوسطی قرار دارند (4/0>K >3/0). با استفاده از آزمون Tukey، مشخص گردید که ضریب چاقی و شاخص معده فاقد اختلاف معنی دار در این استانها بودند لیکن میانگین شاخص تهی بودن معده، اختلاف معنی داری بین سه استان را نشان داد ( (P<0.05.
تاسماهی ایرانی,Acipenser persicus,رژیم غذایی,ضریب چاقی,دریای خزر
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115273.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115273_e572174e5f9dc55508e8019a7c56513f.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
2
2008
07
22
تاثیر پروبیوتیک باسیلوس (Bacillus sp.) بر رشد و درصد بازماندگی میگوی سفید غربی (Litopenaeus vannamei) در شوری 30 و 40 قسمت در هزار
27
34
FA
محمد
خلیل پذیر
عباس
متین فر
a_matinfar@hotmail.com
خسرو
آئین جمشید
kh.aeinjamshid@areeo.ac.ir
رضا
قربانی واقعی
ghorbani_v2@yahoo.com
غلامعباس
زرشناس
zarshenas1@yahoo.com
قاسم
غریبی
10.22092/isfj.2008.115274
<br /> <br /> <br /> <br /> برای پی بردن به اثر پودر پروبیوتیک باسیلوس (Bacillus sp.) حل شده در آب، بر رشد و درصد بازماندگی میگوی سفید غربی در شوری 30 و 40 قسمت در هزار تحقیقی در ایستگاه تحقیقاتی بندرگاه واقع در استان بوشهر به مدت 45 روز انجام شد. این تحقیق از چهار تیمار همراه با سه تکرار، شامل 2 تیمار آزمایشی (پودر پروبیوتیک باسیلوس Bacillus sp. حل شده در آب همراه با غذای پلت مرحله رشد در شوری 30 و 40 قسمت در هزار) و 2 تیمار شاهد (غذای پلت مرحله رشد در شوری 30 و 40 قسمت در هزار) تشکیل شده بود. نتایج نشان دادند که میزان رشد و درصد بازماندگی میگوهای تیمار شوری 30 قسمت در هزار که از پودر پروبیوتیک حل شده در آب (Bacillus sp.) همراه با غذای پلت مرحله رشد استفاده کرده بودند بطور معنی داری بیشتر از میگوهای تیمار شاهد (بدون افزودن پروبیوتیک به آب در شوری 30 قسمت در هزار) بود (05/0>P). از طرف دیگر با وجود اینکه میزان رشد میگوهای تیمار شوری 40 قسمت در هزار نسبت به میگوهای شاهد (بدون افزودن پروبیوتیک به آب در شوری 40 قسمت در هزار) بیشتر بود ولی از لحاظ آماری هیچگونه تفاوت معنی دار بین آنها مشاهده نگردید (05/0P>)، این در حالی است که درصد بازماندگی میگوهای تیمار شوری 40 قسمت در هزار نسبت به میگوهای شاهد بطور معنی داری بیشتر بود (05/0>P). همچنین نتایج حاکی از آن است که میزان رشد و درصد بازماندگی میگوهای تیمار شوری 30 قسمت در هزار در مقایسه با میگوهای تیمار شوری 40 قسمت در هزار بطور معنی داری بیشتر می باشد (05/0>P). در نتیجه از این تحقیق چنین استنباط می شود که دادن پودر پروبیوتیک باسیلوس حل شده در آب در شوری 30 قسمت در هزار همراه با غذای پلت مرحله رشد می تواند بسیار مفید باشد. در حالیکه در شوری 40 قسمت در هزار چندان ثمربخش و مفید نیست.
پروبیوتیک,شوری,میگوی سفید غربی,تغذیه
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115274.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115274_9e5558927315b748af3f526e50713c51.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
2
2008
07
22
مطالعه تنوع ریختی کفال طلایی Liza aurata (Risso،1810) در سواحل جنوبی دریای خزر
35
48
FA
وهاب
پورفرج
محمود
کرمی
mkarami@yahoo.com
شعبانعلی
نظامی
shabanalinazami@yahoo.com
غلامرضا
رفیعی
ghrafiee@ut.ac.ir
حسین
خارا
hosein.khara@gmail.com
10.22092/isfj.2008.115276
<br /> <br /> <br /> <br /> در این تحقیق 228 عدد ماهی کفال طلایی در فصل صید سالهای 85-1384 از چهار ایستگاه در سواحل جنوبی دریای خزر شامل بندر انزلی،کیاشهر، بابلسر و بندر ترکمن تهیه شده و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای مطالعه ویژگی های ریختی کفال ماهیان در این تحقیق، از سیستم تراس استفاده شد. بدین ترتیب که در کناره بدن ماهیها 13 نقطه نشانه Landmark)) انتخاب و 25 فاصله بین این نقاط اندازه گیری شد. همچنین ، شماری از ویژگیهای ریختی بروش سنتی و ویژگی های شمارشی کفال طلایی نیز مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) برای ویژگی های ریختی اصلاح شده کفال طلایی نشان داد که 10 ویژگی از 25 ویژگی سیستم تراس، 3 ویژگی از 7 ویژگی ریختی سیستم سنتی و 6 ویژگی از 10 ویژگی شمارشی در بین نمونه های کفال طلایی دارای اختلاف معنی دار هستند. همچنین، نمودار حاصل از توابع متمایز کننده 1 و 2 برای ویژگی های ریختی ماهی کفال طلایی نشاندهنده تمایز ماهیان کفال طلایی منطقه بندر انزلی از منطقه کیاشهر است که در شرق رودخانه سفیدرود واقع شده اند. علاوه بر این، ماهیان منطقه کیاشهر کاملاٌ از ماهیان منطقه بندرترکمن و تا حدی از ماهیان منطقه بابلسر متمایز هستند.<br /><br />
کفال طلایی,LIZA AURATA,ریخت شناسی,دریای خزر,ایران
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115276.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115276_0db6441afc4fd994bc87df7132952112.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
2
2008
07
22
اثر آرتمیا اورمیانای غنی شده با ویتامین E و اسیدهای چرب غیراشباع بر میزان رشد، بازماندگی و مقاومت به تنش شوری
49
58
FA
محمدعلی
جلالی
سید عباس
حسینی
ab_hossaini@yahoo.com
محمدرضا
ایمانپور
علی اکبر
علیمحمدی
10.22092/isfj.2008.115277
<br /> <br /> <br /> <br /> این آزمایش در مدت 6 هفته به منظور تعیین اثرات ناپلئوس آرتمیا اورمیانا (Artemia urimiana) غنی شده با ویتامین E (آلفا- توکوفرول استات) و اسید چرب غیراشباع حاوی 18 درصد EPA و 12 درصد DHA روی میزان رشد، ماندگاری و مقاومت در مقابل تنش شوری در لارو فیل ماهی (Huso huso) انجام شده است. لاروهای فیل ماهی با میانگین وزنی 2/6±8/69 میلی گرم در زمان تغذیه آغازین در چهار تیمار و سه تکرار با ناپلئوس آرتمیا اورمیانا غنی شده با اسیدهای چرب غیراشباع حاوی 20 و50 درصد ویتامین E ( بترتیب گروه های E1 و E2) و اسید چرب فاقد ویتامین E (گروه HUFA) تغذیه شدند. تغذیه ماهیان گروه شاهد (بدون غنی سازی) نیز تا پایان آزمایش با استفاده از آرتمیای غنی نشده صورت گرفت. لاروها از روز اول تغذیه خارجی تا روز پنجم با آرتمیای غنی نشده و پس از آن به مدت 7 روز با آرتمیای غنی شده تغذیه شدند. تمامی تیمارها پس از اتمام غنی سازی تا پایان روز چهلم از دافنی تغذیه نموده و سپس نمونه هایی از آنها به مدت 2 روز در معرض تنش شوری 12 گرم در لیتر قرار گرفتند. نمونه های خون ماهیان نیز در پایان استرس شوری جمع آوری شد تا برای بررسی شاخص هماتوکریت مورد استفاده قرار گیرد. نتایج بدست آمده از نظر میزان رشد تفاوت آماری معنی داری را در بین تیمارها نشان داد. بیشترین رشد در ماهیان گروه E1 (58/0±29/4 گرم) و کمترین میزان درگروه شاهد (22/0±88/2 گرم) بدست آمد. درصد بقاء در بین گروه های آزمایشی اختلاف معنی داری را نشان نداد (05/0<p). پس="" از="" گذشت="" 48="" ساعت،="" هرچند="" که="" درصد="" بازماندگی="" در="" مقابل="" شوری="" بین="" گروه="" های="" شاهد="" و="" hufa="" معنی="" دار="" نبود="" اما="" این="" میزان="" سایر="" تیمارهای="" غنی="" سازی="" دارای="" تفاوت="" قابل="" ملاحظه="" ای="" مقایسه="" با="" تیمار="" بود="" (05="" 0="">P). شاخص هماتوکریت ماهیان پس از گذشت 24 و 48 ساعت تنش شوری در تیمارهای غنی شده و غنی نشده از نظر آماری تفاوتی نداشت (05/0
غنی سازی,تنش شوری,آرتمیا اورمیانا,Artemia urimiana,لارو فیل ماهی
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115277.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115277_d89203e0b155763b0335afb0dfd2eeef.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
2
2008
07
22
زیست شناسی تولید مثل و تغذیه ماهی ساردین سند (Sardinella sindensis) در آبهای ساحلی جزیره قشم
59
70
FA
علی
سالارپور
محمد
درویشی
mhdar2001@yahoo.com
سیامک
بهزادی
0000-0002-8179-7597
s_behzady@yahoo.com
10.22092/isfj.2008.115279
<br /> <br /> <br /> <br /> ساردین سند (Sardinella sindensis) یکی ازگونه های مهم تجاری ماهیان سطح زی ریز در آبهای خلیج فارس بویژه در سواحل جنوبی جزیره قشم می باشد که توسط تور پرساین دو قایقی در این منطقه صید می شود. برخی از ویژگی های زیستی این ماهی از فروردین ماه تا اسفند ماه 1384 مورد مطالعه قرار گرفت. از صید قایق های پرساینر، بصورت ماهانه نمونه برداری گردید. بررسی های تولید مثلی نشان داد که اوج رسیدگی جنسی برای ساردین سند در اردیبهشت ماه است. نسبت جنسی ماده : نر بصورت 08/1:1 محاسبه شد و آزمون مربع کای اختلاف معنی داری را نشان نداد (05/0P>). مقدار LM50 براساس طول کل، 112 میلیمتر محاسبه گردید. میانگین هم آوری مطلق، 5337±23396 و هم آوری نسبی117± 739 عدد تخم بود. این بررسی نشان داد که ماهی ساردین سند پلانکتون خوار بوده و دارای رژیم غذایی متنوعی می باشد، اما گروه سخت پوستان عمده ترین غذای مصرفی این گونه بشمار می آید، بطوریکه 44 درصد از ترکیب غذایی این ماهی را تشکیل می دهد. سایرگروههای غذایی شامل دینوفیسه (17 درصد)، باسیلاریوفیسه (15درصد)، سیانوفیسه (13 درصد)، تخم، فلس و لارو ماهیان (7 درصد) و سایر اقلام شامل اوگلناها، کلروفیت ها و... (4 درصد) است. بررسی تغییرات ماهانه شاخص پری معده نشان داد که میزان تغذیه در طول سال متغیر بوده و بیشینه شاخص پری معده در فروردین و اسفند ماه می باشد. شاخص خالی بودن معده نشان داد این گونه جزو گروه ماهیان نسبتاً پرخور است.
ساردین سند,SARDINELLA SINDENSIS,زیست شناسی,جزیره قشم,خلیج فارس
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115279.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115279_888668d4e7ed526c982b23942d1788e8.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
2
2008
07
22
سنجش جیوه در بافتهای مختلف ماهی سوف سفید (Sander lucioperca) دریای خزر
71
78
FA
لیلا
طاهری آزاد
عباس
اسماعیلی ساری
esmaili@modares.ac.ir
کامران
رضائی توابع
10.22092/isfj.2008.115280
<br /> <br /> <br /> <br /> این مطالعه با هدف بررسی تاثیر سه عامل وزن، سن و جنسیت بر میزان تجمع فلز جیوه در بافتهای عضله، کبد، آبشش و پوست ماهی سوف سفید (Sander lucioperca) و مقایسه غلظت جیوه در بافتهای مذکور با حد مجاز استاندارهای جهانی انجام شد. برای اجرای تحقیق در زمستان 1384 در سواحل غربی دریای خزر (از صیدگاه جفرود تا تالاب انزلی) 21 عدد ماهی سوف بصورت تصادفی صید و پس از انجام مراحل زیست سنجی نمونه ها (اندازه گیری طول و وزن آنها) و تشخیص جنسیت، غلظت جیوه در بافتهای عضله، کبد، آبشش و پوست با استفاده از دستگاهAdvanced Mercury Analyzer اندازه گیری شد. براساس نتایج بدست آمده میانگین غلظت جیوه در بافتهای عضله، کبد، آبشش و پوست بترتیب 014/0±097/0، 097/0±338/0، 011/0±093/0 و 007/0±035/0 برحسب ppb وزن خشک بود. بین فاکتورهای سن و وزن با غلظت جیوه در بافتهای مورد مطالعه تفاوت معنی داری وجود دارد (P<0.05) اما بین میزان جیوه در بافتهای عضله، کبد، آبشش و پوست با فاکتور جنس هیچگونه رابطه معنی داری مشاهده نشد. مقایسه ای بین میزان جیوه عضله (ppb 097/0) با حد مجاز تعیین شده توسط WHO، FAO و FDA صورت گرفت. جیوه موجود در عضله از سطح آستانهWHO (ppb500)، FAO (ppb500) و FDA (ppb1000) کمتر بود.
جیوه,سوف سفید,SANDER LUCIOPERCA,دریای خزر
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115280.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115280_932f1d1919a5ca93cf750679c987947a.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
2
2008
07
22
بررسی تاثیر سطوح مختلف پروتئین گیاهی بر رشد میگوی پا سفید ((Litopenaeus vannamei
79
88
FA
رضا
قربانی واقعی
ghorbani_v2@yahoo.com
عباس
متین فر
a_matinfar@hotmail.com
نادر
سامانی
غلامحسین
فقیه
رسول
قربانی
ghorbainaserabadi@yahoo.com
10.22092/isfj.2008.115282
<br /> <br /> <br /> <br /> تاثیر سطوح مختلف پروتئین گیاهی (30، 50 و 70 درصد) در جیره های غذایی حاوی 38 درصد پروتئین میگوی پاسفید (Litopenaeus vannamei) در تانکهای 300 لیتری پلی اتیلن در مقایسه با یک جیره تجاری تولید داخل کشور مورد بررسی قرار گرفت. میانگین افزایش وزن بدن میگوها در پایان دوره در تیمار 1 (حاوی 30 درصد پروتئین گیاهی و 70 درصد پروتئین حیوانی) 06/0±89/5 گرم، در تیمار 2 (حاوی 50 درصد پروتئین گیاهی و 50 درصد پروتئین حیوانی) 25/0±22/6 گرم، در تیمار 3 (حاوی 70 درصد پروتئین گیاهی و 30 درصد پروتئین حیوانی) 24/0±19/6 گرم و در تیمار شاهد (حاوی20 درصد پروتئین گیاهی و80 درصد پروتئین حیوانی) 40/0±42/6 گرم بود. شاخصهای رشد شامل ضریب تبدیل غذایی، نسبت بازده پروتئینی، ضریب رشد ویژه، افزایش وزن روزانه و درصد بقا ناشی از تغذیه با جیره شاهد نسبت به سایر تیمارها مطلوبتر، ولی اختلاف معنی داری بین تیمار شاهد و سایر تیمارها (و حتی بین تیمارهای آزمایشی) مشاهده نگردید ((P>0.05. همچنین درصد بهره وری از پروتئین خالص، در تیمار 1 بیش از سایر تیمارها بوده و دارای اختلاف معنی دار آماری می باشد (P<0.05). تولید در واحد سطح (برحسب گرم بر مترمربع) و درصد بازماندگی، در تیمار 1 کمتر از سایر تیمارها بوده و اختلاف معنی دار آماری با سایر تیمارها داشت (P<0.05). همچنین نتایج تحقیق نشان داد که، قابلیت میگوی پا سفید در استفاده از منابع پروتئین گیاهی (بویژه آرد سویا) مطلوب می باشد. در صورت استفاده از جیره های حاوی 50 درصد پروتئین گیاهی (با 22 درصد آرد سویا) و 70 درصد پروتئین گیاهی (با 72/41 درصد آرد سویا)، نتایج کسب شده از نظر تاثیر بر شاخصهای رشد مطلوب و جهت کاهش هزینه های تولید میگو مناسب است. هزینه تولید 1 کیلوگرم غذا در تیمارهای 1، 2 و 3 بترتیب به میزان 3/83 درصد، 3/68 درصد و 3/53 درصد هزینه تولید یک کیلوگرم غذای شاهد می باشد. کمتر بودن قابل توجه هزینه تولید غذا، در تیمارهای 2 و 3 نسبت به تیمار شاهد از جنبه کاهش هزینه های تولید میگو بسیار حائز اهمیت است.
میگوی پا سفید,Litopenaeus vannamei,جیره غذایی,شاخص های رشد,بوشهر,ایران
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115282.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115282_17e7abf19990b99256bee676d9a00f57.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
2
2008
07
22
بررسی ژنتیک جمعیت ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio)حوضه جنوبی دریای خزر با استفاده از mtDNA (PCR-RFLP)
89
102
FA
فرامرز
لالوئی
سهراب
رضوانی گیل کلائی
سید محمدرضا
فاطمی
محمد جواد
تقوی
10.22092/isfj.2008.115323
<br /> <br /> <br /> <br /> به منظور تعیین ساختار ژنتیک جمعیت ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) تعداد 260 نمونه ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) از نواحی غربی، میانی و شرقی (سواحل استانهای گیلان، مازندران و گلستان) حوضه جنوبی دریای خزر، تالاب انزلی، رودخانه تجن، گرگانرود و خلیج گرگان جمع آوری گردید. استخراج DNA با بهینه سازی روش فنل – کلروفرم انجام شد، بطوریکه غلظت آن در کلیه نمونه ها 50 تا 100 نانوگرم بود. واکنش PCR با استفاده از دو جفت پرایمر از چینش نوکلئوتیدهای ژن ND-5/6 و ND-3/4 مولکول mtDNA انجام و جهت هضم آنزیمی محصولات PCR از 15 آنزیم محدودکننده استفاده شد. پس از هضم آنزیمی، با استفاده از ژل پلی اکریل آمید 6 درصد، کلیه نمونه ها همراه با مارکر pb DNA100 الکتروفورز و الگوهای هضم آنزیمی محصول PCR با رنگ آمیزی نیترات نقره مشاهده گردیدند. تجزیه و تحلیل داده ها و آنالیزهای آماری با استفاده از نرم افزار Reap انجام شد.<br />الگوهای هضم آنزیمی با آنزیمهای محدودکننده، در مجموع 14 و 12 هاپلوتیپ متفاوت را بترتیب برای ژنهای ND-3/4 و ND-5/6 نشان داد. میانگین تنوع هاپلوتیپ ها 59/0 و 48/0 و میانگین تنوع نوکلئوتیدها 06/0 و 03/0 بترتیب برای ژنهای ND-3/4و ND-5/6 در مناطق نمونه برداری بود. همچنین میانگین اختلاف نوکلئوتیدی برای این دو ژن بترتیب 05/0 و 02/0 درصد بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از ارزیابی دو ژن ND-3/4 و ND-5/6 نشان داد که نمونه های سواحل استان گیلان با تالاب انزلی، سواحل استان گیلان با سواحل استان گلستان و رودخانه تجن با گرگانرود از لحاظ فراوانی هاپلوتیپ دارای اختلاف معنی دار بوده است (05/0 ≥P). با توجه به نتایج بدست آمده و وجود تفاوت ژنتیکی معنی دار بین نمونه ها، می توان عنوان نمود که جمعیت یکسانی از کپور معمولی در مناطق مورد بررسی وجود نداشته و بطور کلی سه گروه ژنتیکی از این گونه شناسایی شدند.
تنوع ژنتیکی,کپور معمولی,Cyprinus carpio,دریای خزر,ایران
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115323.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115323_52d3b16dc4172df62d2b2914e7a1a132.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
2
2008
07
22
بررسی تغییرات اسپرماتوکریت و مدت زمان تحرک اسپرماتوزوئید قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) با توجه به سن ماهی و زمان اسپرم گیری
103
112
FA
رضا
لرستانی
reza_lorestany@yahoo.com
محمدرضا
احمدی
محمدرضا
کلباسی
kalbassi_m@modares.ac.ir
10.22092/isfj.2008.115324
<br /> <br /> <br /> <br /> در این تحقیق اثر سه گروه سنی و زمان اسپرم گیری بر مدت زمان تحرک اسپرماتوزوئید و اسپرماتوکریت در ماههای آبان، آذر، دی و بهمن در ماهی قزل آلای رنگین کمان بررسی شد. نتایج نشان دادند که بالاترین میزان اسپرماتوکریت در ماهیان +2 ساله در آبان ماه با میزان 61/1±50/31 و کمترین آن در بهمن ماه با میزان 9/0±11/25 بود. بالاترین اسپرماتوکریت ماهیان +3 ساله در آبان ماه با میزان 7/0±42/21 با اسپرماتوکریت سن +3 سالگی در دی ماه و بهمن ماه تفاوت معنی داری نشان ندادند. بالاترین اسپرماتوکریت در ماهیان +4 ساله در آبان ماه با میزان 77/0±11/25 و کمترین آن در بهمن ماه به میزان 20/0±20/18 بود. مدت زمان تحرک اسپرماتوزوئید در سن +2 سالگی در دی و بهمن ماه بالاترین میزان و بترتیب معادل 1±7/27 و 6/1±3/24 بود. مدت زمان تحرک اسپرماتوزوئید در سن +3 سالگی در دی ماه بالاترین میزان بود که اختلاف معنی داری را با ماههای دیگر نشان داد که معادل 1/1±9/29 بود. مدت زمان تحرک اسپرماتوزوئید در سن +4 سالگی، در دی ماه با زمان 4/0±42/29 ثانیه بالاترین میزان بود که اختلاف معنی داری را با ماههای دیگر سنجش تحرک اسپرماتوزوئید نشان داد. مدت زمان تحرک اسپرماتوزوئید در هر سه گروه سنی در آبان ماه کمترین میزان و در سن +2 سالگی 9/0±86/24، در سن +3 سالگی 4/0±40/26 و در سن +4 سالگی 32/0±26 بود. همبستگی میزان اسپرماتوکریت و مدت زمان تحرک اسپرماتوزوئید در ماههای متفاوت سنجش بصورت منفی و معنی دار بود.
اسپرماتوکریت,اسپرماتوزوئید,سن,قزل آلای رنگین کمان,کلاردشت
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115324.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115324_554a3b356f74b6925f60535a2fd5c810.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
2
2008
07
22
تعیین غلظت کشنده LC50 96h)) سموم کشاورزی دیازینون، هینوزان و تیلت بر روی بچه ماهی شیپ (Acipenser nudiventris
113
122
FA
مجید
محمدنژاد شموشکی
شعبانعلی
نظامی
shabanalinazami@yahoo.com
عباس
اسماعیلی ساری
esmaili@modares.ac.ir
حسین
خارا
hosein.khara@gmail.com
ذبیح اله
پژند
zpajand@yahoo.com
محمد
یوسفی گراگوئی
10.22092/isfj.2008.115325
<br /> <br /> <br /> <br /> اثرات سمیت حاد سموم کشاورزی دیازینون، هینوزان و تیلت بر روی بچه ماهی (3-1 گرمی) شیپ (Acipenser nudiventris) در بهار سال 1384 مورد بررسی قرار گرفت. آزمایشها با 5 تیمار، 3 تکرار و یک شاهد در آکواریومهای 20 لیتری، براساس روش O.E.C.D و به صورت ساکن اجرا شدند. درون هر آکواریوم 10 عدد بچه ماهی شیپ رهاسازی شدند. در طول آزمایش پارامترهای آب از قبیل pH و سختی آب (آب مورد استفاده کارگاه پرورش) و اکسیژن محلول اندازه گیری شدند که بترتیب 8 ـ 7 و بالای400 میلیگرم در لیتر بود. دمای آب مورد آزمایش 1±24 درجه سانتیگراد و اکسیژن محلول نیز بالای 7 میلیگرم در لیتر اندازه گیری شد. بر طبق نتایج بدست آمده LC50 96h دیازینون، هینوزان و تیلت بترتیب 36/0، 28/0 و 9/3 میلیگرم در لیتر تعیین گردیدند. ضمن اینکه حداکثر غلظت مجاز دیازینون، هینوزان و تیلت (MAC) برای بچه ماهی شیپ بترتیب 036/0، 028/0 و 39/0 میلیگرم در لیتر محاسبه شدند. نتایج حاصل از این آزمایشات نشان داد که میزان سمیت بترتیب هینوزان بیش از دیازینون و تیلت برای ماهی شیپ بودند.
ماهی شیپ,Acipenser nudivenrtis,دیازینون,هینوزان,تیلت,LC50 96H
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115325.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115325_228efccdef2f4bd2995c5deae4cea06a.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
2
2008
07
22
تولید کنسرو از میگوی ریز پرورشی (Penaeus indicus) در روغن، سس گوجه فرنگی و آب نمک
123
132
FA
سهراب
معینی
dr_smoini@yahoo.com
شهروز
طاهری
انوشه
کوچکیان
عباسعلی
استکی
10.22092/isfj.2008.115326
<br /> <br /> <br /> <br /> در این تحقیق چگونگی تولید کنسرو از میگوهای ریز پرورشی Penaeus indicus استان هرمزگان که فاقد ارزش صادراتی می باشند، در روغن، سس گوجه فرنگی و آب نمک مورد بررسی قرار گرفت. طبق آزمایشهای انجام شده، بهترین روش کنسرو نمودن این میگوها، پخت اولیه در دمای 100 درجه سانتیگراد به مدت 2 دقیقه در آب نمک با غلظت 8 درصد حاوی 1/0 درصد اسیدسیتریک، سپس اتوکلاو نمودن به مدت 12 دقیقه در دمای 121 درجه سانتیگراد می باشد. نتایج ارزیابی حسی براساس امتیاز داده شده توسط داوران نشان داد که میگوی کنسرو شده در روغن، سس گوجه فرنگی و آب نمک بترتیب در اولویت اول، دوم و سوم قرار گرفتند. تغییرات شیمیایی، تعداد کلی باکتری ها و کلستریدیوم بوتولینوم در سه نمونه کنسرو تهیه شده مورد بررسی قرار گرفت. دامنه این تغییرات برای پروتئین 59/22-90/18 درصد، چربی 01/3- 28/2 درصد، رطوبت 51/76-70/70 درصد، خاکستر 53/2-45/1 درصد و برای نیتروژن های فرار (TVN) 35/29- 64/19 میلیگرم درصد گرم، تغییرات pH 03/7- 28/6 و مقدار پراکسید صفر بود. نتایج آزمایش کلستریدیوم بوتولینوم و تعداد کلی باکتری ها در 3 رقت (1/0، 01/0، 001/0) در همه نمونه ها منفی بود و نتایج بدست آمده در سطح 05/0>P از نظر آماری اختلاف معنی دار را در بین سه نمونه کنسرو تهیه شده نشان داد.
میگوی پرورشی,Penaeus indicus,عمل آوری,ایران
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115326.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115326_e5a77056f78c43ba1fac49060513bbe4.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
2
2008
07
22
مقایسه هیستوپاتولوژیک ضایعات آبشش ماهیان قزل آلای رنگین کمان در سیستم های پرورشی مدار باز و بسته
133
142
FA
داریوش
مهاجری
یوسف
دوستار
علی
سمواتیان
حمید
میرزایی
10.22092/isfj.2008.115327
<br /> <br /> <br /> <br /> آبشش بدلیل تماس مستقیم با آب از حساس ترین اعضای بدن ماهیان است. آلودگی های میکروبی و شیمیایی آب می تواند باعث بروز ضایعات پاتولوژیک در آبشش گردد. در این تحقیق، تنوع و فراوانی ضایعات وارده به آبشش ماهی قزل آلای رنگین کمان در دو سیستم پرورشی مدار بسته و باز مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت. در فصل پاییز سال 1385، با مراجعه به 4 مزرعه پرورشی ماهی قزل آلای رنگین کمان در استان آذربایجان شرقی (دو مزرعه مدار بسته و دو مزرعه مدار باز) 384 نمونه ماهی قزل آلای رنگین کمان از هریک از سیستمها جمع آوری گردید. پس از بررسی های ماکروسکوپیک، مقاطع بافتی از آبشش جهت مطالعات ریزبینی تهیه و پس از تثبیت در فرمالین بافری 10 درصد، طبق روشهای رایج تهیه مقطع، برش هایی به ضخامت 4 میکرون تهیه و با هماتوکسیلین- ائوزین رنگ آمیزی شدند. براساس آسیب شناسی بافتی، در سیستم مدار باز، آسیب ها عمدتاً به شکل ادم و پرخونی بودند هر چند که تغییرات دیگری از جمله هیپرتروفی، هیپرپلازی بافت پوششی و تلانژیکتازی نیز در این نمونه ها مشاهده گردید. در سیستم مدار بسته آسیب ها بسیار شدیدتر بود بطوریکه ادم، پرخونی، خونریزی حاد، نکروز و فیبروز بیشترین موارد آسیب را بخود اختصاص داده بودند. از بین 384 نمونه متعلق به هر سیستم پرورشی، تعداد 124 مورد در سیستم مدار باز و تعداد 384 مورد (همه نمونه ها) در سیستم مدار بسته دچار آسیب بودند. از لحاظ آماری، طبق آزمون کای مربع، رابطه معنی داری بین روش پرورش ماهی و میزان ابتلای آن به بیماری های آبشش وجود داشت (01/0P<). همچنین براساس آزمون یو- من وایتنی رابطه معنی داری بین روش پرورش ماهی و شدت ضایعات آبشش وجود داشت (01/0P<).
هیستوپاتولوژی,قزل آلای رنگین کمان,ماهی,سیستم پرورش,آذربایجان شرقی
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115327.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115327_5937a2e869edd9c9a3aad6d9f70105e2.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
2
2008
07
22
بررسی خصوصیات زیستی تولید مثل ماهی سوکلا Rachycentron canadum درآبهای خلیج فارس (استان هرمزگان)
143
152
FA
تورج
ولی نسب
t_valinassab@yahoo.com
شیرین
اشتری
ندا
صدقی معروف
بهنام
دقوقی
10.22092/isfj.2008.115328
<br /> <br /> <br /> <br /> زیست شناسی تولید مثل ماهی سوکلا Rachycentron canadum ازخانواده Rachycentridae که از ماهیان استخوانی بزرگ خلیج فارس می باشد، نمونه برداری با بررسی 487 نمونه طی 12 ماه از مهر 1384 تا شهریور ماه 1385 به صورت ماهانه صورت پذیرفت. دراین راستا، فاکتورهای تولید مثلی نظیر تعیین زمان تخمریزی، نسبت جنسی، میزان باروری، هم آوری و قطر تخمک تعیین گردید. بلوغ و تخمریزی این گونه بوسیله مشاهدات ماکروسکوپی و بافت شناسی (میکروسکوپی) تخمدانها بدست آمد. با بررسی میانگین شاخص گنادی، درصد مراحل بلوغ و تغییرات قطر تخمک در ماههای مختلف، فصل تخمریزی تعیین و مشخص گردید که زمان تخمریزی این ماهی از اواخر تیر ماه آغاز و تا اواسط شهریور ماه ادامه داشته است. نسبت جنسی کل نمونه های صید شده براساس نسبت نر به ماده در طول این بررسی 1: 3/1 بدست آمد و میانگین نسبت جنسی طی ماههای سال با نسبت 1:1 اختلاف معنِی داری داشت و بیشترین اختلاف مربوط به ماه فروردین بود. در این ماهی، میانگین هم آوری مطلق 1684954 عدد تخمک محاسبه گردید. حداقل قطر تخمک اندازه گیری شده 250/0 میلیمتر و حداکثر آن 575/0 میلیمتر بترتیب مربوط به تخمدانهای مرحله 2 و4 رسیدگی جنسی بودند. میانگین قطر تخمک از فروردین ماه روند صعودی را طی کرده و در تیر ماه به اوج خود رسید. ماهی سوکلا دارای تخمکهای بخشی بطور همزمان یا Partial Synchronism و روش تخمریزی این ماهی Total Spawner تعیین گردید.
ماهی سوکلا,Rachycentron canadum,تولید مثل,آبهای استان هرمزگان,خلیج فارس
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115328.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115328_67b66ff576fc8786a8b5b97201ec8fa2.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
2
2008
07
22
فصل تخمریزی، هم آوری و طول در 50 درصد بلوغ (Lm50) کیلکای معمولی (caspia Clupeonella cultriventris) در سواحل استان مازندران
153
158
FA
علی اصغر
جانباز
شهرام
عبدالملکی
abdolmalaki2014@gmail.com
حسن
فضلی
hn_fazli@yahoo.com
10.22092/isfj.2008.115329
<br /> <br /> <br /> <br /> هدف از مطالعه حاضر بررسی فصل تخمریزی، هم آوری، نسبتهای جنسی و طول در 50 در صد بلوغ ((Lm50 ماهی کیلکای معمولی cultriventris caspia) (Clupeonella است. برای انجام این مطالعه دو ایستگاه واقع در آبهای استان مازندران در محدوده عمقی کمتر از 100 متر انتخاب گردید. نمونه ها در خلال فروردین ماه تا اسفند ماه سال1384 و هر 2 هفته یکبار از محل تخلیه صید و صید چند شناور بطور تصادفی برداشت شد. در هر بار 5-3 کیلوگرم نمونه کیلکا تهیه و به آزمایشگاه منتقل شد. در آزمایشگاه ابتدا گونه ها از هم تفکیک شدند. سپس تعداد و وزن ماهیان هرگونه شمارش و اندازه گیری شد. برای بررسی خصوصیات زیستی 200 عدد از گونه کیلکای معمولی در هر نوبت نمونه برداری جدا شد. در مجموع 4712 عدد کیلکای معمولی مورد زیست سنجی قرار گرفت. در این بررسی نمونه ها براساس کلاسهای طولی 5 میلیمتر دسته بندی شده و سپس جنسیت هر یک از نمونه ها تعیین گردید. تعداد نمونه و وزن هر یک از جنسها در هر کلاس سنی با دقت 1/0 گرم اندازه گیری شد.<br />در این تحقیق میانگین هم آوری مطلق کیلکای معمولی 9610±15292 برآورد شده است. هم آوری مطلق این گونه در طول سواحل داغستان 9500 تا 60000 و بطور میانگین 30200 تخم می باشد. در دلتای رود ولگا میزان هم آوری از 9200 تا 17400 عدد و بطور متوسط 14000 تخم متغیر است. با توجه به ضرایب همبستگی بین هم آوری مطلق و وزن تخمدان (437/0= r) و همچنین بین هم آوری مطلق و وزن کل (304/0(r = مشخص می شود که هم آوری مطلق با وزن تخمدان در ماهی کیلکای معمولی همبستگی بیشتری دارد.
ویژگی های زیستی,caspia cultriventris Clupeonella,دریای خزر
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115329.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115329_225420cf006004b87cf7af4cb970c116.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
2
2008
07
22
مقایسه ساختار اجتماعات ماکروبنتیک در خوریات غزاله و غنام (در خور موسی) بعنوان نشانگرهای زیستی آلودگی
159
164
FA
ژاله
مهدوی سلطانی
سید محمد باقر
نبوی
10.22092/isfj.2008.115330
<br /> <br /> <br /> <br /> در این مطالعه با بررسی ساختار جمعیتی و تغییرات ساختار جمعیت های ماکروبنتیک در برخی از خوریات ماهشهر و خور موسی و مقایسه میزان تنوع گونه ای و غالبیت آنها این خوریات به یک سری نشانگرهای زیستی جهت تعیین میزان سلامت این اکوسیستم از نظر آلودگی دست یابیم و سرانجام به معرفی مناطق بحرانی در خوریات مورد مطالعه و ارائه رهیافتهای بهبود وضعیت موجود در این خوریات بپردازیم. اهداف کلی مطالعه حاضر شامل: 1) مقایسه ساختار اجتماعات ماکروبنتیک در خوریات غزاله و غنام از میان خوریات ماهشهر و خور موسی بعنوان نشانگرهای زیستی آلودگی؛ 2) سنجش مواد آلی موجود در رسوبات و بافت بستر بعنوان مهمترین پارامترهای محیطی در ارتباط با تغییرات فونی؛ 3) مطالعه کیفیت آب از طریق سنجش پارامترهای فیزیکی و شیمیایی آن و رسوبات بستر در ایستگاههای مورد مطالعه؛ 4) بررسی تغییرات جمعیتی گونه ها در مناطق دارای آلودگی؛ 5) مشخص کردن مناطقی با بار آلودگی بیشتر؛ و 6) مقایسه میزان تنوع گونه ای و غالبیت در مناطق مورد مطالعه با یکدیگر است. شش ایستگاه در دو خور غزاله و غنام از خوریات ماهشهر (جنوب استان خوزستان) تعیین و نمونه برداری از رسوبات خورهای مورد نظر در دو فصل گرم ( تابستان) و سرد (زمستان) با استفاده از گرب ون وین (با حجم ٠٢۵/٠ مترمربع) انجام گرفت. این نمونه برداری ها از شهریور ۱۳۸۵ آغاز و در بهمن ۱۳۸۵ خاتمه یافت. در هر خور سه ایستگاه در ابتدا، وسط و انتهای آن در نظر گرفته شد و از هر ایستگاه سه نمونه رسوب برای جداسازی و شناسایی ماکروبنتوزها و یک نمونه هم برای آنالیز و دانه بندی رسوبات و سنجش میزان مواد آلی درون رسوبات (TOM) برداشت گردید.<br />مقایسه میانگین فراوانی ماکروبنتوزها و مقایسه میزان فراوانی گروههای غالب نشاندهنده آن است که بیشترین فراوانی ماکروبنتوزها بترتیب در ایستگاههای واقع در انتها و وسط خور غنام و کمترین فراوانی بترتیب در ایستگاههای واقع در ابتدا و انتهای خور غزاله ثبت شده است.<br />نتایج بدست آمده از این بررسی نشان داد که فراوانترین گروههای ماکروبنتوزی دو خور غزاله و غنام شامل کرمهای پرتار و سخت پوستان می باشد که در کلیه فصول و ایستگاههای نمونه برداری این غالبیت را حفظ کرده اند . از گروه پرتاران، گونه Lycastopsis sp. و از گروه سخت پوستان، گونه Grapsus sp. جزء گونه های غالب بودند. بیشترین تعداد افراد گونه Lycastopsis sp. ، ١١۹٧ فرد در مترمربع در طول یک سال در ابتدا و انتهای خور غزاله ثبت شد.
نشانگرهای زیستی,ماکروبنتوزها,خور موسی,خلیج فارس
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115330.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115330_4d37406b29b9e44d2a526157adb9003f.pdf